تنها یک چیز است که دستیابی به رویا را غیرممکن میکند: ترس از شکست خوردن.
پائولو کوئیلو
There is only one thing that makes a dream impossible to achieve: the fear of failure.
Paulo Coelho
اجازه میخوام چند تا دلیل دیگه اضافه کنم از مواردی که در افرادی دیدم که با این بهانهها سعی میکردن هیچ اقدامی نکنن و یا اقدام نکردن خودشون رو توجیه کنن.
اول،
توهم “من میدونم” بود. دوستی قصد راهاندازی وبسایت برای کارش داشت، هیچ تجربهای هم در این زمینه نداشت اما در جواب همهی سئوالات من، جوابی میداد که ناشی از حس خودش بود، نه واقعیت. مثلا اعتقاد داشت: با وجود اینستاگرام، دیگه نیازی به داشتن وبسایت نیست. قصد انجام کاری رو داشت اما خودش باعث جلوگیری از انجامش میشد. به نظرم خیلیها دچار این مشکل هستیم.
روی چیزی پافشاری میکنیم که خودمون فکر می کنیم درسته، نه چیزی که واقعا درسته.
دوم،
دوست داریم از اولش آقا و مدیر باشیم. حتی اگر بقالی هم میزنیم، برای ادارهاش شاگرد و کارگر میگیریم. همون مقدارِ کمِ درآمد اولیه رو میدیم به کارگر. بعد ۶ ماه هم جمع میکنیم و میگیم کار نچرخید.
حالا درسته که بعضیها اسم شکست رو میذارن تجربه و سعی میکنن بار مثبت بهش بدن، اما به نظرم، میشه احتمال شکست رو خیلی کم کرد. چجوری؟ با آموزش دیدن، با مشورت گرفتن از افراد قدیمیتر، با سخت کار کردن و پشتکار داشتن.
در هر صورت، شکست وجود داره. من ندیدم کسی بدون شکست به موفقیت چشمگیری رسیده باشه. هر شکست، مثل یک واکسنه. اینکه چند تا واکسن نیاز داشته باشیم، بستگی به این داره که در معرض چند بیماری قرار بگیریم. بیماریها رو می تونیم از قبل تشخیص بدیم و با آموزش و مشورت گرفتن و درست قدم برداشتن، ریشهکن کنیم و دیگه نیازی به تجربهی درد واکسن، نداشته باشیم. باید قبول کرد که راه موفقیت، با شکست سنگفرش شده. به جای اینکه همهی سنگفرشهایش، شکستهای خودمون باشه، می تونیم شکستهای خودمون رو کم کنیم و از تجربهی شکستهای دیگران استفاده کنیم.
سوم،
نداشتن حساب کتاب و نداشتن آمار دخل و خرج. سه تا دوست با هم فروشگاهی راهاندازی میکنن و هیچ حساب کتابی هم مشخص نیست. بعد از یکسال میبینن که سرمایهای نمونده و بدهی جاشو گرفته. به ممکلت و اقتصاد فحش میدن، در صورتیکه در این مورد خاص، ممکلت و اقتصاد دخالتی نداشتن.
در هر صورت، چه در ۲۰ سالگی شروع کنیم و چه در ۳۰ سالگی، چندتایی شکست میخوریم. اما بهتره هر چه زودتر شروع کنیم.
صحبتی که برخی مواقع دوستانم با من میکنن، اینه که هر کس در ۵ سال اخیر کار نکرد، بیشتر از ماهایی سود کرد که کار کردیم. منم در جواب بهشون میگم که این راه باید طی میشد. ما دیگه پشت سرش گذاشتیم. هیچ صحبتی هم از تجربه و اعتباری که داریم، نمیکنم. تنها چیزی که به نظر خودم درست و واقعیست، اینه که باید اولش خاک خورد و شکست خورد. کم و زیاد داره، اما نمیشه صفرش کرد.
چهارم… حالا بگذریم از دلایلی که ناشی از اهداف اشتباهه.
این متن رو قبلا در چروند منتشر کردم
پینوشت:
کامنتی که زیر این عکس در چروند گذاشته شده رو به انتخاب خودم براتون مینویسم:
- البته من افرادی را هم میشناسم بخاطر ترس از شکست و تحقیر خیلی موفق هستند ولی موفقیتی که همیشه استرس و اضطراب را همراه خودش داره.
1 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
عالی بود … ارزش دوباره خواندن را داشت… مرسی مهندس