پشت چراغ قرمز بودم که یه نفر اومد زد به شیشه.
دستش آدامس بود.
از همون پشت شیشه بهش گفتم: «نمیخوام ممنون.»
مجدد زد به شیشه.
سعی کردم نگاهش نکنم.
دوباره زد.
ماشین رو چند سانت جلو بردم.
بازم زد.
پدرم گفت: «چرا شیشه رو نمیدی پایین که بهش بگی نمیخوای؟ چرا نگاهش نکردی؟»
گفتم: «چون بیخیال نمیشه. اگه ببینه دارم نرم میشم و باهاش ارتباط بگیرم و بخندم،
دیگه نمیره و منم نمیخوام مجبور بشم آدامس بخرم!»
پدرم گفت: «تو قطعا مجبور نیستی که آدامس بخری.
اما الان داری قضاوت و پیشبینی چیزی رو میکنی که اختیارش دست خودته. یعنی خرید آدامس.
و همین باعث میشه که انسان خوبی هم به نظر نیای.»
الان سالها گذشته،
اما اون روز باعث شد که من سعی کنم فردی نباشم که رابطه با دیگران رو
با این ترس از اینکه «ممکنه بعدا فلان درخواست رو ازم داشته باشه»
و «یا من رو در رودربایستی قرار بده»، کنترل میکنه.
یعنی همون چیزایی که همه ما بارها گفتیم و شنیدیم:
«نکنه مهربونی کنم و بعدا ازم سواستفاده بشه.»
«نکنه بخندم و اون جای خودش رو ندونه.»
«نکنه فردا توقع بیجا داشته باشه.»
نگاه نکردن، سرد بودن، فاصله گرفتن و فاصله گذاشتن، تا حالا من رو در برابر سواستفاده محافظت نکرده
و اتفاقا بیشترین آسیب رو از کسانی خوردم که در مدل مدیریتیشون، موافق همین فاصلهگذاری بودن.
بله، ممکنه یه روزی کسی ازت چیزی بخواد،
ممکنه حد خودش رو ندونه،
ممکنه مهربونیت رو اشتباه بفهمه.
اما تا زمانی که چیزی اتفاق نیفتاده،
تو فقط داری قضاوت میکنی و این باعث میشه که دیگه نه آزادانه رفتار کنی و نه انسانی.
به نظرم آدم میتونه با دیگران راحت و گرم باشه،
اما وقتی لازم شد، قاطع و شفاف باشه.
قاطع بودن، ضدِ مهربونی نیست و اتفاقا نشونهی صداقته.
آدمی که در لحظه قاطع و شفاف حرف می زنه و رفتار میکنه، دیگه نیازی نداره پیشاپیش همه رو قضاوت کنه.
خلاصه این شد که من در محیطهای کاری و دوستی،
سعی کردم آدمی باشم که با دیگران راحته، شوخی میکنه، رفیقه،
و فرقی هم نداره که اون آدم تو چه موقعیتی باشه، بالاتر یا پایینتر.
اما وقتی لازم شد، محکم و محترمانه، مرزش رو مشخص میکنه.
و یادم نمیاد که این باعث شده باشه که ضرر کنم یا فشار و مسئولیت مضاعفی بهم تحمیل بشه.
فقط حس میکنم آدم بهتری شدم.

2 دیدگاه ها. دیدگاه جدید بگذارید
نگاه درست و خوبی بود. . به کارش میبرم و در ذهنم میمونه
بسیار عالی توضیح دادید، مثالش هم قشنگ بود. کاملا میتونه بعنوان یک عادت رفتاری برای من شکل بگیره.
ممنون